- گفتگوهای رادیویی
- /
- فاسألوا أهل الذكر
مقدمه :
استاد محمد:
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد و آل و اصحابش و سلام بر شما برادران و عزیزان در این دیدار ایمانی و معنوی که در خدمت یا یک عالم دانشمند و معلم و مرشد استاد و یک مربی سرشناس هستیم و در آن پیرامون مسائل خانواده مسلمان و مسئولیت های آن در پرورش نسل جهادی و مقاومت سخن خواهیم گفت. میهمان ما علامه دکتر شیخ محمد راتب نابلسی هستند. جناب شیخ خوش آمدید.
جناب دکتر طبیعتا دیدار ما با شما تکرار می شود و تجریه ی شما طبعا در علوم تربیتی است و روشن است که دکتر راتب دکترای علوم تربیتی دارند و علاوه بر مقام آکادمیک متخصص نیز می باشد و تجربه ی دراز مدتی در پرورش این نسل دارد. اکنون ما در روزهای نبرد هستیم. دکتر روشن است که دشمن ما از تمام نقاط ضعف استفاده می کند و بزرگترین نقطه ضعف انحراف تربیتی است که گاهی ماهواره های عربی و گاه جنبش های اجتماعی و بازارهای فتنه انگیز آن را ایجاد می کنند. این انحراف تربیتی یک مشکل است. حتی در موقعیت ما به عنوان یک مقابله وقتی در این روزهای دشوار زندگی هستیم. دکتر راتب از کجا شروع کنیم؟ چطور می توان خانواده ی مسلمان را به شکل نمونه وایده آل تربیت کرد؟
پیش از آن که سخن را آغاز کنیم باید بگویم: ما این برنامه را از ماهواره پخش مستقیم داریم و برادران شنونده می توانند با شماره ی 4465564 با ما تماس بگیرند و در محور مورد بحث برنامه اظهار نظر کنند.
نشانه های خدا وجودی، تکوینی و قرآنی است :
دكتر راتب :
به نام خداوند بخشایشگر مهربان. سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد راستین وعده ی درست کار و آل و اصحابش.
دکتر خداوند شما را خیر دهد که در این نشست ها شرکت می کنید و امید است مایه ی برکت و سود مسلمانان شود.
ناگزیر باید مقدمه ای بیان شود. خداوند عزوجل آیاتی را دال بر بزرگی اش قرار داده است. سه نوع آیه داریم: آیات هستی، آیات تکوینی و آیات قرآنی. آیات مربوط به هستی یعنی آفریده هایش:
﴿وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾
(و از نشانه هاى [قدرت] اوست آفرينش آسمانها و زمين است)
این من بعضیه است. آسمان ها و زمین اصطلاح قرآنی است یعنی هستی. سخن بسیار درباره ی هستی وجود دارد. یعنی برخی از کهکشان های تازه کشف شده بیست میلیارد سال نوری از ما دور اند. با این که نور در هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر طی می کند برخی از ستارگان در برخی از برج ها خورشید و زمین را با فاصله ی بین آن دو در خود جای می دهند. خورشید یک میلیون و سیصد هزار زمین را در خود جای می دهد. و فاصله ی میان آن ها صد و پنجاه و شش میلیون کیلومتر است.
﴿وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾
(و از نشانه هاى [قدرت] اوست آفرينش آسمانها و زمين است)
﴿وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ﴾
(و از نشانه هاى [حضور] او شب و روز و خورشيد و ماه است)
برابری مرد و زن در تکلیف و تشریف و مسئولیت و تفاوت آنان در ويژگی ها:
اکنون دقت می کنیم:
﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴾
(و از نشانه هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى انديشند قطعا نشانه هايى است)
این آیه بسیار دقیق است و جزئیات زیبایی دارد. از نشانه های دال بر بزرگی اش است. هم چنین هستی و خورشید و ماه و شب و روز از نشانه های او است و نیز:
﴿ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ ﴾
(و از نشانه هاى او اينكه آفرید برای شما از [نوع] خودتان)
زن انسانی دارای احساسات است. فکر و آرمان دارد. احساس مشابه مرد دارد. مانند او درد می کشد. مانند او عشق می ورزد. به معنای کلمه انسان است. بنابراین اسلام آمده تا بیان کند زن با مرد در تکلیف کاملا برابر است. مانند مرد مکلف به ارکان ایمان و ارکان اسلام است. مانند مرد شریف و مسئول است. برابری کامل در تکلیف، تشریف و مسئولیت و بنابراین خداوند می فرماید:
﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ﴾
(مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان عبادتپيشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شكيبا)
با این که اسلوب قرآن کریم در بسیاری از آیات به این اشاره دارد که خداوند وقتی مومنان را مورد خطاب قرار می دهند منظورش زنان مومن نیز هست. هر آیه ای که خطاب به مومنان مرد است از نظر حکمی به زنان مومن نیز خطاب می شود ولی در برخی از این آیات خداوند خواسته بیان کند که زن در تکلیف و تشریف و مسئولیت کاملا با مرد برابر است اما خداوند در آیه ای دیگر می فرماید:
﴿وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى﴾
(و پسر چون دختر نيست)
یعنی ويژگی های عقلی، روانی، اجتماعی و جسمی زن کامل ترین تناسب را با ماموریتی دارد که به وی واگذار شده است. ويژگی های عقلی، جسمی، روانی و اجتماعی مرد کامل ترین تناسب را با مسئولیت وی دارد. آنان کامل کننده ی هم هستند. وقتی می گوییم زن در ويژگی ها کاملا مانند مرد است در این جا مسائل به هم می ریزد و فساد در زمین زیاد می شود. برابری یک مساله است و یکسان بودن ويژگی ها چیزی دیگر است. برابری در تکلیف، تشریف و مسئولیت ولی تفاوت در ويژگی ها. هر ويژگی که خداوند به زن ارزانی داشته با وظیفه اش در زندگی تناسب دارد. این یک مقدمه است.
نکته ی دوم در آیه:
﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا﴾
(و از نشانه هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد)
آرام یافتن دلیلش این است که هر یک از طرفین نقص دیگری را کامل می کند. مرد احساس کمبود عاطفی دارد و با همسرش آن را برطرف می کند؛ چراکه او سرشار از عاطفه است. زن کمبود ويژگی رهبری را دارد و مرد بعنوان یک رهبر و فرمانده ی کامل این نقص او را تکمیل می کند. اصل چنین است. این مانع قوی تر بودن شخصیت زن از مرد نیست. این موارد اصل نیستند. سخن در اینجا درباره ی طبیعت زن و مرد به طور کلی است. اما جزئیاتی نیز وجود دارد که در نشستی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
﴿ لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا ﴾
( تا بدانها آرام گيريد)
دوستی ومحبت میان زوجین :
اما نکته ی جالب توجه این که خداوند متعال می فرماید:
﴿ وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ﴾
(ميانتان دوستى و رحمت نهاد)
این مهربانی آفریده ی خداوند بزرگ است.
﴿ وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ﴾
(ميانتان دوستى و رحمت نهاد)
هر زوجینی که با هم دوستی و محبت ندارند، دچار بیماری اند که باید درمان گردد. اصل این است که خداوند متعال دوستی و محبت را میان زوجین آفریده است.
علما یک دیدگاه قابل تامل درباره ی دوستی و محبت دارند زیرا اختلاف در مبانی به معنای اختلاف در مفاهیم است.
استاد محمد:
تفاوت میان دوستی و محبت، بنابراین آیه روشن است:
﴿ وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ﴾
(ميانتان دوستى و رحمت نهاد)
در حقیقت با دوستی و محبت عشق زاده می شود، اما تفاوت میان این دو واژه چیست؟
تفاوت دقیق میان دوستی و محبت :
دكتر راتب :
تفاوت دقیق این است که دوستی رفتاری است بیانگر محبت، بنابراین لبخند دوستی مبتنی بر محبت است. هدیه دادن در اصل محبت است. پایه ی مهربانی کردن محبت است. محبت احساسی درونی است که با دوستی بیان می شود. با یک سخن خوب و با یک لبخند و با یک همدمی و ...
اما مهربانی چیزی دیگر است، تا زمانی که همسر ایده آل شوهر باشد، و تا زمانی که منافع شوهر نزد همسر برآورده باشد و شوهر آرمان همسر باشد و منافع او نزد شوهر برآورده باشد محبت وجود دارد. منافع محقق شده است. دوستی وجود دارد. اهداف ازدواج برآورده شده است. زیرا زن به شوهری قوی منسوب است. بی نیاز و مهربان است که او را دوست دارد و به او مهربانی می کند و او نیز زن را همدم خود یافته است که با او تناسب دارد و اگر به او بنگرد او را شاد می کند و دستوراتش را اجرا می کند و اگر در خانه نباشد مال شوهر و جان خود را حفظ می کند.
اما گاهی خداوند در آفریده هایش حکمت هایی دارد. خداوند تربیت می کند. امتحان و آزمایش می کند. شوهر را به ناداری شدید دچار می کند. چه بسیار زنانی هستند که به خاطر غذا دادن به شوهرشان کار می کنند. این نشان از مهربانی او به شوهرش دارد-اینجا جایگاه مهربانی است- و چه بسیار شوهرانی که بیماری های لاعلاج دچار اند و همسر ایده آل شان نیست اما به او مهربانی می کند. گویی این بنیان را خداوند برکت داده و باید باقی بماند. عوامل بقای آن دوستی و محبت است و هم چنین مهربانی آن را باقی نگه می دارد.
استاد محمد:
بنابراین توصیف خداوند متعال اینجا بسیار دقیق است که می فرماید:
﴿وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ﴾
(ميانتان دوستى و رحمت نهاد)
این هدف ما است که میان زوجین دوستی باشد اما اگر به هر دلیلی بنا به تقدیر الهی محبت حاصل نشد نباید خانه ها ویران شود. چنان که عمر بن خطاب می گوید: آیا تمام خانه ها بر اساس محبت ساخته می شوند؟ ناگزیر باید مهربانی باشد اگر محبت نیست اما مهربانی را که خداوند میان زوجین نهاده است.
سؤال :
مادر نماز استخاره خوانده است و این خواب را دیده است آیا استخاره بستگی به خواب دارد؟
استخاره فقط به امکان داشتن یک چیز مربوط است :
دکتر راتب :
طبق سنت شریف استخاره خواب دیدن یا باز کردن قرآن و خواندن یک آیه ی تصادفی و یا باز وبسته کردن صفحات نیست. استخاره آسان بودن این کار است. این پاسخ است. و هر چیزی دیگر خلاف قرآن است.
استاد محمد:
یعنی این سخن عینی که هر مسلمانی باید بیاموزد. ما در آگاهی اسلامی خود همیشه از پذیرش توهمات و خیالات رنج می بریم. استخاره یکی از موارد دعا است. از خداوند می خواهیم این امر را آسان سازد. اگر این امر آسان شد استخاره اش همین است و اگر آسان نشد؟
دکتر راتب :
اصل دعا: «" اللهم إني أستخيرك بعلمك، وأستقدرك بقدرتك، فإنک تعلم ولا أعلم، وتقدر ولا أقدر، إن كان هذا الأمر خيراً لي في ديني ودنيايا وعاقبة أمري فيسره لي" بنابراین پاسخ همان آسان سازی است تا زمانی که این راه در پیش گرفته شود استخاره ممکن و میسر است.
یک بدعت دیگر نیز وجود دارد می خواهم آن را یادآور شوم. کسی به زنی می گوید: برای من استخاره بگیر. میان بنده و پروردگار هیچ پرده و مانعی نیست. استخاره مستقیم انجام می شود اما این که به کسی دیگر متوسل شویم که برایم استخاره بگیر این در سنت هیچ اصل و اساسی ندارد.
استاد محمد:
بنابراین استخاره مانند نماز یک دعا است و شما باید نماز بخوانید و قرار نیست کسی دیگر را وادار به نماز کنید.
سؤال :
من خواهری متاهل دارم و شوهرش به وی خیانت می کند و کارهای ناگفتنی انجام می دهد و اکنون می خواهد رجوع کند. چه کنیم می خواهیم نماز استخاره بخوانیم و گفته است: تمام شده و من توبه کرده ام و اکنون از همه کس بهتر شده ام؟
استخاره فقط در مسائل حلال :
دکتر راتب :
در حقیقت استخاره در مسائل فرض وجود ندارد. در سنت و مستحب نیز وجود ندارد. اما در مسائل مباح جایز است. انسان در بحث ازدواج سرگردان است و یا در سفر و یا یک ماموریت سرگردان است. استخاره می کند. اما در نماز استخاره وجود ندارد. در رجوع زن به شوهر استخاره وجود ندارد. شریعت این مسائل را بیان و به آن فراخوانده است. موارد دقیقی که شریعت دستور داده و به آن تشویق نموده و فراخوانده و برکت داده است تمام این ها به استخاره نیازی ندارد و من در نیکی به پدر و مادرم استخاره نمی کنم و در انجام دادن درست کارهایم استخاره نمی کنم. این ها واجب و مستحب است باید بدون استخاره انجام شود. تا زمانی که ازدواج گذشته ای وجود داشته باشد و شوهر گناه کرده و باز گردد و توبه کند اصل این است که او را بپذیریم و یک صفحه ی تازه ای را با او بگشاییم. اصل این است. این موضوع نیازی به استخاره ندارد.
استاد محمد:
دکتر اجازه دهید به محوری که درباره ی آن سخن می گفتیم باز گردیم که خانه ها براساس دوستی بنا می شود و این همان هدف است اما وقتی زندگی با دوستی ادامه نداشته باشد شاید با مهربانی ادامه یابد.
﴿ وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ﴾
(ميانتان دوستى و رحمت نهاد)
ضرورت بنای ازدواج بر اطاعت از خداوند :
دکتر راتب :
یک آمار از قول یکی از حاکمان شرع دمشق برایتان بیان نمایم که گفت: 62 درصد ازدواج در کشورهای غربی در کمتر از دو سال به طلاق می انجامد و در کشورهای دیگر 35 درصد و درباره ی کشور خوب خودمان پرسیدم گفت: پانزده هزارم و من این نسبت اندک طلاق را از این می دانم که زن و شوهر دوست دارند این ازدواج ادامه داشته باشد و به همین تناسب در ازدواج اسلامی یک مساله ی بسیار زیبا وجود دارد و آن اینکه میان آن دو خدا وجود دارد و هر کدام از آن دو در ستم به دیگری از خداوند می ترسد و هر کدام از آنان با خدمت به دیگری به خدا تقرب می جوید و ازداوجی که بر اساس اطاعت از خداوند بنا شود خداوند در درجه ی بالاتر آن میان آن دو تناسب برقرار می کند اما اگر ازدواج براساس نافرمانی خداوند بنا شود شیطان دست به ایجاد تفرقه میان آن دو می زند و گویی سخن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در ارتباط با زوجین بسیار تناسب دارد که می فرماید:
((ما تواد اثنان ففرق بينهما إلا بذنب يحدثه أحدهما ))
((هیچ دو نفری نیستند که میانشان دوستی باشد و این دوستی از بین رود مگر با یک گناه از سوی یکی از آن دو))
اگر تصور کنیم که زن وشوهری مطیع اوامر الهی هستند خداوند میان آن دو دوستی و مهربانی ایجاد کرده است در این صورت ارتباط میان آن دو در بالاترین درجه می باشد؛ زیرا هر دو از خداوند می ترسند که به دیگری ستم روا دارند. در حقیقت ارتباط میان دو طرف بدون دین ارتباط قوی با ضعیف است و قوی تر از ضعیف تر سوء استفاده می کند اما در فضای دین ارتباط حقیقت، دوستی و مهربانی است.
یاد دارم کتابی را از یکی از دانشمندان ریاضیات خواندم که خداوند او را به اسلام مشرف کرده بود. جفری لانگ، که در اصل کافر و ملحد بود. وقتی به اسلام مشرف شد کتابی درباره ی دلیل اسلام آوردنش تالیف کرد. در کتابش این نکته نظرم را جلب کرد که وقتی پیش از اسلام ازدواج کرده بود با همسرش توافق کرده بودند تا زمانی که فرصت بهتری برای هر کدام پیش آید با هم باشند. بسیار زیبا است؛ بنابراین ازدواج مشروط به این است که فرصتی بهتر پیش آید و به محض پیش آمدن فرصت بهتر شوهر بهتر است همسرش را رها کند.
استاد محمد:
اجازه بدهید دکتر که میانه برنامه ای با عناوین اخبار داشته باشیم و سپس درباره ی جفری لانگ و کتابش سخن خواهیم گفت که پس از اخبار کوتاه فرشتگان از سرزمین مقدس می پرسند.
عزیزان بار دیگر به شما خوش آمد می گویم. باری دیگر دکتر شیخ محمد راتب نابلسی دانشمند و داعی معروف با ما هستند. طبیعتا دکتر اخبار را شنیدیم و جای امیدواری است وقتی می بینیم قهرمانان و کودکان و فرزندان و برادران ما در سرزمین مقدس به تربیت لازم رسیده اند و اکنون با دلایل زیادی اعلام می کنند که دنیا نسبت به آنچه نزد خداست هیچ ارزشی ندارد و آخرت سرای جاودانگی است و برای آزادی و استقامت فلسطین خودشان را به کام مرگ می فرستند.
دکتر راتب درباره ی تربیت در زندگی خانوادگی سخن می گفتید و کاملا اشاره کردید که زندگی باید با مهربانی آغاز شود و اگر عشق پایان یابد شاید مهربانی وجود داشته باشد.
﴿ وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ﴾
(ميانتان دوستى و رحمت نهاد)
قانون خلع که شریعت به زن اجازه داده است برای رهایی از آن استفاده کند چگونه می توان آن را در مساله ی دوستی و مهربانی سنجید؟
خلع :
دکتر راتب :
وقتی زنی شوهرش دوست ندارد و نمی خواهد مانند زنی که نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد و گفت: من کفر پس از ایمان را دوست ندارم. فرمود: نزد او باز نمی گردی؟ زن گفت: شما مرا دستور می دهی؟! فرمود: خیر، دقت کنید پیامبر جایگاه دینی اش را در امور شخصی دخالت نمی دهد، فرمود: خیر، من فقط شفاعت خواستم. گفت: من کفر پس از ایمان را دوست ندارم. یعنی شوهر را دوست ندارد. زن شخصیت، کرامت، تمایلات خود را دارد. اگر زن راضی نباشد هرگز عقد ازدواج صورت نمی گیرد و زمانی که اصرار به طلاق داشت، ایشان فرمود: باغ را به او بازگردان و به مرد گفت او را طلاق بده این طلاق خلع است یعنی همان طور که مرد با طلاق می تواند این ارتباط را پایان دهد زن هم می تواند با در خواست خلع و توافق شوهر و قاضی به این ارتباط پایان دهد.
هدف تربیتی پرورش نسل :
استاد نبيل :
استاد بزرگوار هرگاه موضوع ما در زمینه ی تربیتی باشد و من سخن بگویم و درست باشد دو پاداش دارم و اگر اشتباه کردم به دلیل بدیهه گویی و طرز فکرم یک پاداش دارم. اما جناب دکتر راتب در زمینه ی تربیت دستی دارند وان شاء الله در نامه ی اعماش ثبت می شود زیرا من دانش آموزتان هستم.
استاد بزرگوار؛ من اکنون درباره ی زمینه ی تربیت سخن می گویم. ما امتی هستیم که فشارهای متعددی از بیرون بر ما تحمیل می شود. چه صهیونیستی در سرزمین اشغالی ما، و چه برادران عراقی ما بنابراین تمایل به نادانی بر ما تحمیل شده است. امریکا از سه هزار عالم در کودکی خواست مدارس را ببندند و از آن بیرون روند تا نتوانند زود هنگام به مدرسه بروند.
و در سن بزرگسالی وارد شوند و نتوانند درس را بخوانند. این را قدرت های کفر و طغیان بر ما تحمیل کرده است. نا در اینجا از اندک نعمت امنیت ان شاء الله برخورداریم باید به تربیت نسل هایمان بیندیشیم. کدام یک از ما اکنون فرزندانش را تربیت جهادی می کند؟
ما به منافع دنیوی آنان توجه داریم و بهترین مقام ها را برای فرزندانمان می خواهیم. بیشتر مادیات و دنیا است و آخرت را ررها کرده ایم ما فرزندانمان را تربیت جهادی روانشناختی و آخرتی نمی کنیم که در آخرت به سود آنان باشد. امت از نسل های آینده اش عقب نشینی کرده است و چرا این نوع تربیت را در خانواده هایمان فراموش کرده ایم؟ و سپاس فراوان از شما و درود بر شما.
استاد محمد:
سپاس استاد محمد نبیل که مشکل حقیقی در راستای هدف پرورشی پرورش نسل را بیان نمودید.
نخستین عبادت در مقابله با سرکشان :
دكتر راتب :
استاد نبیل خداوند به شما خیر دهد. حقیقت این است که هدف دشمن فقیرسازی، گمراه سازی، فساد و تحقیر کردن است. به نظر من نخستین عبادت در مقابله با این دشمن سرکش بدست آوردن اموال حلال برای حل مشکلات مسلمین در پاسخ به فقیرسازی و نیز نهادینه کردن شعائر دینی در پاسخ به گمراه سازی و ایجاد فعالیت های اسلامی جذاب برای کودکان در پاسخ به فاسدسازی دشمن و مقابله با آن در پاسخ با تحقیر است.
﴿وَاللَّهُ مَعَكُمْ﴾
(و خدا با شماست)
و روشن است که فرزندان ما –این یک حقیقت روشن است-تنها برگ برنده ی باقی مانده برای ما است. فرزندان ما از آینده رنج می برند. اگر بخواهیم آینده ای را برای این امت رقم بزنیم باید فرزندانمان را تربیت کنیم. اما واقعیت این است که یک دشمن ملحد و گمراه تربیت فرزندان ما را به عهده دارند و اگر آنان را در کنار تلویزیون و ماهواره رها کنیم عقیده ی آنان الحادی و رفتارهایشان منحرفانه خواهد بود.
وقتی فرزندانمان را برای دشمن باقی بگذاریم هر طور بخواهند آنان را تربیت می کنند. وحقیقت این است که دشمن روی ما حساب نمی کند روی فرزندان ما حساب می کند. نکته ی دقیق این جا است که هر پدر و مادری تلاش می کند سلامتی فرزندانشان را حفظ کنند و تحصیل علمی دنیای فرزندنشان و رفاه آنان را در نظر دارند. به نظر من محبت به فرزند در اصل سرشت انسان نهفته است. هم چنین منطقی نیست که قانونی در الزام شهروندان به غذا خوردن وضع شود زیرا این امر در سرشت انسان ها نهاده شده است. بنابراین بسیار طبیعی است که هر مادر مومن یا غیر مومن و پایبند و ناپایبند و با قید و بند و یا بی بند و بار فرزند خود را دوست دارد اما چه زمانی در تربیت فرزندان پاداش داده می شویم؟
زمانی که آنان را تربیتی ایمانی و اخلاقی و علمی و تربیت زیبای اسلامی نماییم. در حقیقت این نکته ای که شما فرمودید نخستین مشکل مسلمانان است. سخنی را که در یک کنفرانس در کشوری دور بیان کردم. اکنون می گویم: اگر به بالاترین مقام دنیایی برسید وبیشترین ثروت را در دنیا داشته باشید و به بالاترین مقام علمی دنیا برسید و فرزندتان آن طور که می خواهید نباشد شما بدبخت ترین انسان هستید، چگونه است که خداوند می فرماید:
﴿فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا﴾
(تا شما را به در نكند)
چه کسی؟ خداوند متعال می فرماید:
﴿مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى﴾
( از بهشت تا تيره بخت گردى)
براساس کاربرد زبانی تشقیا: بدبخت گردید. اما قرآن اعجاز دارد. اعجاز در ایجاز است. بدبختی مرد بدبختی حکمی برای همسرش نیز هست و بدبختی فرزندان نیز در نتیجه ی بدبختی آن دو ایجاد می شود. زمانی که فرزند خود را نیکوکار وپایبند و خدا پذیر می بینید که به شریعت پایبند است شادمانی وصف ناپذیری شما را فرا می گیرد و خداوند پاداش تربیت فرزندان را زودتر و در دنیا به پدر و مادر داده است. این در برخی از دعاهای قرآنی آمده است:
﴿وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ﴾
(و كسانى اند كه مى گويند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان)
شادمانی که قلب پدر را در هنگام نیکو دیدن فرزندش، مالامال می کند. بنابراین وقتی پدران فرزندان خود را گمراه و منحرف و دور از روش الهی می بینند اگر احساسی داشته باشند، احساس دلگیری بسیاری زیادی می کنند..
استاد محمد:
اگر اجازه بفرمایید دکتر یک تماس دیگر نیز داریم.
ابیاتی از باب پند و اندرز :
پرسش:
ابیاتی بیان می کنم امیدوارم هدف را برآورده کند و مناسب این جایگاه باشد. این ابیات در ادبیات مشهور است ولی از باب پند قیمت ندارد. اگر اجازه بدهید. شاعر عرب می گوید:
زن آینه ای است که هر چه با آن می بینی از تو و برای تو است
اگر گمراهش کنی شیطان است و اگر هدایتش کنی فرشته است
***
و هدیه ای دیگر:
یتیم آن نیست که پدر و مادر او را رها کرده و تنها گذاشته اند
یتیم کسی است که مادر و پدر بی توجه به خود دارد
اگر زنان بیسواد بار آیند مردان نادان و سستی پرورش خواهند داد
***
امیدوارم این ابیات مانند یک هدیه برای تمام شنوندگان این برنامه باشد.
پرسش:
از دکتر محمد راتب نابلسی این پرسش سودمند برای پزشکان و مردم را می پرسم که مدتی است ذهن مرا مشغول کرده است. آیا اخلاق ارثی است؟ بسیار سپاسگزارم
استاد محمد:
دکتر زکریا غزالی از دوراندیشانی است که پزشکی و ادبیات عربی را به هم می آمیزد و در بحث تربیت و آمادگی به این ابیات اشاره می کند. توضیحی در سخنان دکتر راتب.
اخلاق با تلقین، آموزش و راهنمایی پدران به پسران می رسد و ادامه دارد :
دکتر راتب :
نخست پرسش دکتر که آیا اخلاق ارثی است؟ خداوند عزوجل زمانی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را می ستاید کسی که در حقیقت سرور انسان ها و دوست خدا و رهبر و فرمانده و سیاستمدار کاردانی بوده است و به عنوان شوهر تمام صفات کمال در او جمع است که خدا او را برگزیده است وقتی او را فقط از نظر اخلاق بستاید می فرماید:
﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾
(و راستى كه تو را خويى والاست)
زیرا اخلاق به طور خلاصه یعنی پایبندی و پایبندی یک امر اکتسابی است انسان رمانی که اخلاق مدار باشد. از مستلزمات اخلاق این است که فرزندانش را بر اساس ارزش های اخلاقی پرورش دهد و اخلاق به معنای مادی ارثی نیست اما پدر اخلاقی باید فرزندانش را براساس ارزش های اخلاق تربیت کند بنابراین اخلاق می تواند همان طور که در پدران است در فرزندان نیز ادامه یابد نه به عنوان ارث بلکه با تلقین و آموزش و راهنمایی و ارشاد امکان پذیر است.
درخواست تکرار نشست های دینی در راستای آگاه سازی امت :
پیشنهاد:
تنها باید از خداوند سپاسگزار بود و دعا می کنیم خداوند به شما قدرت، سلامتی و نور قلبی عطا نماید تا راه خوبی و رستگاری و نجات را به ما نشان دهید اما من یک پیشنهاد دارد و امیدوارم خالصانه برای خدا باشد. این نشست ها باید تکرار شود. باید هر هفته یک بار یا دو و یا سه بار تکرار شود زیرا امت نیاز دارد و به شدت نیازمند گوش دادن به سخنان علما هستند و قتی سخنان علما را بشنویم نوید خیر داده می شویم و امیدواریم که به راهی که ارشاد می کنند برویم تا بتوانیم به دشمنان غلبه یابیم زیرا حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است که می فرماید:
(( لا تزال طائفة من أمتي ظاهرين على الحق إلى يوم القيامة ))
((همچنان گروهی از امت من تا روز قیامت بر دین حق هستند)
)
امیدواریم که این نشست ها تکرار شود حتی اگر این کار به مسئولین هم برسد از این ایده استقبال می کنند زیرا خداوند می فرماید:
﴿ وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ﴾
(و پند ده كه مؤمنان را پند سود بخشد)
پس باید به دانشمندانی مانند شما دکتر محمد راتب و دکتر محمد حبش گوش فرا دهیم و خداوند شما را خیر دهد و تکرار می کنم امیدوارم این نشست ها در راستای آگاه سازی امت تکرار شود و شما می دانید که امت نیازمند آگاهی اند. ببخشید که طولانی شد. امیدوارم این پیشنهاد خالص برای خدا باشد. خداوند شما را خیر دهد.
استاد محمد:
بسیار سپاسگزارم استاد محمد حلقی از شما و سپاس از برادرانمان در جنوب سوریه به خاطر نظراتشان، خداوند آنان را خیر دهد. اکنون تماس را قطع می کنیم و نزد شیخ دکتر محمد راتب نابلسی باز می گردیم تا ما را با این مفاهیم به فیض برسانند.
اموری مهم برای نجات امت از نابودی و تحقق اهداف شریعت از ازدواج:
دکتر راتب :
آیه ای دیگر دکتر محمد خداوند شما را خیر دهد، خداوند می فرماید:
﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾
(و با آنها بشايستگى رفتار كنيد)
از زیباترین مطالبی که در تفسیر این آیه خواندم این آیه است که خداوند متعال می فرماید:
﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾
(و با آنها بشايستگى رفتار كنيد)
رفتار نیک این است که از آزار به دیگران خودداری کنید اما آزار او را تحمل کنید یعنی صبر و بردباری میان زوجین مطلوب است تا این خانواده از نابودی حفظ شود و اهداف شریعت از ازدواج محقق شود. نمونه ی دیگر این که خداوند می فرماید:
﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ﴾
(مردان سرپرست زنانند)
برخی از نادانان برداشتی غیر از هدف خداوند در این آیه دارند. منظور از قوام را سلطه و دیکتاتوری و استبداد می دانند و سرکوب می شمارند. حقیقت این است که قوام صیغه ی مبالغه از قائم است و قائم یعنی مردی که تلاش تا نیازمندی های خانه اش را تامین کند وبه افراد خانواده اش توجه کند و آنان را تربیت کند و مسئول آنان است یعنی از همه اعضای خانواده بار بیشتری بر دوش دارد. از کسی برتر نیست اما از همه بار بیشتری بر دوش دارد و این معنای قوامون است بنابراین قوام چنان که تعبیر می کنند به منزله تکلیف است و تشریفاتی نیست. زیرا خداوند در اصل نیروی تصمیم گیری را به مرد بخشیده است و به او دوراندیشی بخشیده و جهت درک داده های امور دقیق در جامعه رهبری را به او سپرده است و باید سزاوار آن باشد و زمانی که می فرماید:
﴿وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ﴾
(و مانند همان [وظايفى] كه بر عهده زنان است به طور شايسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برترى دارند)
برخی این درجه را با برداشت نظامی میان یک سرلشکر و سرباز و نه فقط میان یک سرتیپ و سرلشکر انجام می دهند. یک درجه فقط، درجه ی فرماندهی. هر سازمانی در روی زمین نیازمند یک رهبر است که تصمیم گیری کند و او شوهر است که در امور مهم سرنوشت ساز تصمیم ازدواج را می گیرد اما اگر مرد وارد خانه شود ویکی از اعضای خانواده اش باشد ایشان صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:
((أكرموا النساء فو الله ما أكرمهن إلا كريم، ولا أهانهن إلا لئيم- ولهذا الحديث زيادة - يغلبن كل كريم، ويغلبهن لئيم، وأنا أحب أن أكون كريماً مغلوباً من أن أكون لئيماً غالباً))
((زنان را گرامی بدارید. به خدا سوگند تنها افراد بخشنده و بزرگوار آنان را گرامی می دارند و تنها افراد پست و فرومایه آنان را خوار می کنند. زنان بر افراد بزرگوار غلبه دارند اما افراد فرومایه بر زنان غالب اند و من دوست دارم بزرگوار و مغلوب باشم اما فرومایه وغالب نباشم))
وقتی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رو به زن نمود به وی فرمود:
(( انصرفي أيتها المرأة، وأعلمي من وراءك من النساء أن حسن تبعل إحداكن لزوجها وطلبها مرضاته واتباعها موافقته يعدل ذلك كله - أي يعدل الجهاد في سبيل الله - ))
(((برو ای زن و به زنان دیگر بگو که نیک شوهر داری و کسب رضایت شوهر و پیروی از خواستههای او برابر با تمام آن است _ یعنی جهاد در راه خدا))
باری دیگر بیان کردید که یکی از بهترین نعمت های خدا به مرد این است که خداوند محبت زن را به او عطا کند. آثار هنری همه اشاره به این دارند که عشق در راه راست وجود ندارد و جای عشق در سبک های انحرافی است در حالی که مومن همسرش را دوست دارد و این یکی از بزرگترین نعمت های خداوند به او است:
﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾
(و با آنها بشايستگى رفتار كنيد)
استاد محمد:
متاسفانه رسانه ها همیشه تصویری می دهند که عشق را در بستر حرام شکوهمند جلوه می دهد و اشاره ای به عشق در بستر حلال نمی کند. عشق باید در بستر حلال ایجاد شود. متاسفانه سریال هاو مناظراتی را می بینیم که وقتی ارتباطی میان زن وشوهر در چارچوب زندگی زناشویی است شکایت وخشم و نفاق نتیجه اش می باشد و اگر این شوهر پنهانی به اتاق های قرمز برود و به کافی شاپ های تاریک برود مهربانی و گرما و عشق در آن جا موج می زند و می بینید که تبدیل به شاعر می شود. اندکی پیش آشپز یا سرآشپز بوده است بنابراین مفهوم می گویم: ما نمی خواهیم از این ها سخن بگوییم و این بازسازی حالت دوستی و محبتی است که باید در خانواده ی مسلمان باشد و این دیدگاه تربیتی است که خانواده مبتنی بر آن تاسیس می شود.
بازسازی حالت دوستی و محبتی که باید در خانواده ی مسلمان باشد:
دکتر راتب :
من مجبورم مطلبی را که در یک هفته نامه خواندم بیان کنم. یک بازیگر زن مشهور فرانسوی که از وی پرسیدند در بالای سن چه احساسی داری که زیبایی هایت را به همه نمایش می دهی؟ گفته بود: احساس ننگ و عار و حقارت و این احساس تمام زنانی است که زیبایی هایشان را نمایش می دهند. عشق باید میان زن و شوهر و در یک اتاق در بسته بماند بدون آنکه فحشا و زشتی رواج یابد.
استاد محمد:
در اینجا دکتر راتب اجازه دهید اندکی به نقش تربیت در پرورش نسل مقاومت اشاره کنیم. اندکی پیش از اخبار شنیدیم که جوانانی از فلسطین امروز چهار تانک را نابود کردند و دیروز چند جوان تانک های دشمن صهیونیست را نابود کردند. این جوانان در عمل به طور کامل درک کرده اند که براساس تربیت اسلامی روشمند این دنیا پایان جهان نیست و دنیای آخرت جاوادنه است و به خاطر همین جان های خود را در راه پرورش این امت فدا می کنند. دشمن وقتی وارد این سرزمین شد ما در واقع از نظر کارکرد تربیتی ناقص بودیم. اکنون پس از سال های طولانی مقاومت من بر این باورم که کارکرد تربیتی در فلسطین به اوج خود رسیده است و نقش جهادی بیشتری توسط جوانان محقق گشته است. چطور می تواند تربیت از جنبه ی روشمند صورت گیرد و رفتار خانواده در ساخت نسل جهادی چگونه می شود ؟ برخی چیزی به نام فرهنگ اسلام رواج می دهند و در حقیقت فرهنگ تسلیم شدن و فرهنگ سقوط اخلاقی یعنی رقص مبهم، انحلال، سقوط اخلاقی رواج یافته می شود. در غرب به آن فرهنگ اسلامی می گویند زیرا نسلی که در این فعالیت ها غرق شود نسلی بی رغبت به و تلاش کوشش اند و به هر پیشنهادی چراغ سبز نشان می دهند و به تفریط و نابودی کشیده خواهند شد اما من می خواهد بپرسم اکنون مسئولیت خانواده چیست؟ مسئولیت استاد و معلم و مربی در ایجاد نسل جهادی و نسل کار چیست؟
مسئولیت خانواده ودیگران در ایجاد نسل جهادی و نسل کار:
دکتر راتب :
در حقیقت تربیت مهمترین مساله در زندگی امت است. با تربیت ارزش ها و اصول خود را به نسل های بعدی انتقال می دهد و این مسئولیت معلم در مدرسه است و مسئولیت مادر در خانه و شیخ در مسجد می باشد. سه عرصه ی تربیتی مدرسه، خانه و مسجد وجود دارد. وقتی ارزش های پدران و اسلام و روش تفصیلی آن را به آنان انتقال می دهیم و الگوی آنان هستیم در حقیقت اندیشه و ایده ی بدون الگو در حد ترسیم ارزشی ندارد و ما اگر بخواهیم انگشت اتهام را به نقص روش های تربیتی خود نشانه رویم الگوی خود را گم کرده ایم و تاثیر نمونه ها و الگوهای والا از هزاران کتاب و تالیف بیشتر است. هر انسانی می تواند درباره ی آرمان های والا سخن بگوید اما کسانی که آن را در زندگی خود عملی می کنند بسیار کم اند وتاثیر فراوانی در جامعه دارند. زیرا گفته اند:
قرآن هستی گویا و هستی قرآن بی صدا است. اما پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قرآن زنده بود. ما به محض الگو بودن معلم و پدر و استاد در دانشگاه به این معنا است که وسیله ی فعال بزرگی را در تربیت فرزندان محقق ساخته ایم زیرا انسان وقتی به آنچه می گوید عمل نمی کند از چشم فراگیر می افتد و این یک حقیقت بسیار مهم است یعنی شما گاهی به پزشکی مراجعه می کنید که بسیار به کار خود وارد است اما به رفتار او کار ندارید و تنها علم او را نیاز دارید. وقتی نزد مهندسی کاردان می روید تخصص او برایتان مهم است و گاهی نزد هزاران عالم می روید که در دنیا به سود شما است و به اخلاق و پایبندی شان اهمیتی نمی دهید اما اگر به معلم، استاد، یا مربی و یا پدر مراجعه کنید امکان ندارد سخنان و اعمال او را از هم جدا کنید و وقتی انسان از اصول خود منحرف می شود از چشم فراگیر می افتد. باری یک عالم بزرگوار مرحوم مصری را دیدم از او پرسیدم: پند و اندرز شما برای داعیان چیست؟ انتظار یک پاسخ طولانی داشتم اما ناگهان با این سخن مواجه شدم: فقط داعی نباید برخلاف سخنان دعوی خود برای دعوت شوندگان ظاهر شود. و همه چیز درست می شود. من از راه پدر و معلم و استاد به الگو وفقط الگو فرا می خوانم و اکنون به چیزی به نام دعوت خاموش دعوت می کنم شما می توانید بزرگترین داعی باشید و سخنی هم نگویید زیرا درستی و راستی به تنهایی الگو و دعوت است و امانت داری و اخلاص و پارسایی دعوت است. این ارزش هایی است که پیامبر آورده و به تنهایی دعوت به خدا محسوب می شوند اگر آن را به درستی اجرا کنیم بنابراین سیدنا جعفر درپاسخ به پرسش نجاشی درباره ی پیامبر چنین پاسخ داد:
(( أيها الملك كنا قوماً أهل جاهلية، نعبد الأصنام، ونأكل الميتة، ونأتي الفواحش، ونقطع الأرحام، ونسيء الجوار، ويأكل القوي منا الضعيف، فكنا على ذلك، حتى بعث الله إلينا رسولاً منا نعرف نسبه، وصدقه، وأمانته، وعفافه....، فدعانا إلى الله لتوحيده، ولنعبده، ونخلع ما كنا نعبد نحن وآباؤنا من دونه من الحجارة والأوثان، وأمرنا بصدق الحديث، وأداء الأمانة، وصلة الرحم، وحسن الجوار، والكف عن المحارم والدماء ))
((ای پادشاه! ما گروهی از اهل جاهلیت بودیم، بت میپرستیدیم و گوشت مردار میخوردیم و اعمال زشت مرتکب میشدیم و صلهی رحم به جا نمیآوردیم و در حق همسایگان بدی روا میداریم، و قدرتمندان ما اموال ضعفا را میخوردند و این روش زندگی ما بود تا آنکه خداوند پیامبری از جنس خودمان به سوی ما فرستاد که از نظر نسب، صداقت، و امانت داری و خویشتن داری در میان ما مشهور است. ما را به پرستش خداوند و یگانه دانستنش فرا میخواند و میخواهد بتهایی که پیش تر ما و پدرمانمان از سنگ گرفته تا بتها را میپرستیدیم از پرستش آنها دست برداریم ـ اکنون به تعریف عبادت تعاملی دقت نماییدـ و ما را به راستگویی، امانت داری، صلهی رحم، حسن معاشرت با یکدیگر، و پرهیز از محرمات و خون ریزی دستور میدهد.))
بنابراین اسلام مجموعه ارزش های اخلاقی است و اگر آن را اهمال کنیم اسلام در حد یک فرهنگ و آداب و رسوم ارزش خواهد داشت.
استاد محمد:
همان طور که اشاره کردید بهترین و قوی ترین ابزار تربیتی تربیت الگو مدار است و ما هرگز نمی توانیم فقط با سخنرانی و موعظه های شیوا تربیت را به نسل خود منتقل کنیم بلکه مهم در گام اول الگو است واینکه الگوهای نیکی باشیم و پدر سیگاری مثلا هرگز نخواهد توانست فرزندش را از مواد مخدر باز دارد هر چه پند و اندرز دهد بی فایده است. اگر خودش دست بر دارد و این عادت را ترک کند سخنانش تاثیرگذار خواهد شد.
الدكتور راتب :
زمانی که مادر در مقابل دخترش به شوهرش دروغ می گوید هرگز نخواهد توانست ارزش راستی را به آنان بیاموزد.
استاد محمد:
ای که دیگران را آموختن می آموزی خودت این آموزش دیده ای؟
دارو نسخه می کنی بهتر بیمار تا یابد شفا و خودت بیماری
رفتاری را نهی نکن که خود انجامش دهی، اگر انجام دهیش باشد عیب بزرگی
از خودت کن آغاز و ز گمراهی برهانت که گر کردی چنین، حکیمی
می بینیم ما را به راه راست هدایت می کنی و خود از هدایت بی نصیبی
***
دکتر راتب اجازه بدهید یک تماس را بشنویم.
پرسش :
جناب استاد راتب سلام علیکم. خداوند شما را طول عمر دهد تا برای امت کار کنید.
کرامتی که اسلام برای زن قائل شده بخشی جدایی ناپذیر از کرامتی است که تعیین و آن را برای همه بیان داشته است وبنابراین خداوند می فرماید:
﴿ وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً ﴾
(و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده هاى خود برترى آشكار داديم)
زیرا مرد و زن هر دو فرزند آدم اند و اسلام بر این کرامت مبتنی بر انسانیت محض و کامل برای زن و مرد به طور یکسان، تاکید کرده است زمانی که آن را با دژ تقوا و کار نیک استوار ساخته است و تنها برای این دو مورد ترازوی تفاوت برتری انسانی را نزد خداوند ایجاد کرده است با دلیل روشن ثابت ساخته است که انسان مرد و زن اکرام شده است بدون آن که مرد یا زن بودن در افزایش یا کاهش این کرامت انسانی نقشی داشته باشد. و ثابت کرده که انسان ها پس از آن در این کرامتی که خداوند به آنان بخشیده شاید متفاوت باشند اما انگیزه ی این تفاوت یک چیز است و آن تفاوت آنان در نکوداشت حرمت های الهی است و پس از آن تفاوت در کارهای نیک مفید برای انسان ها است.
و از دستورات این روش الهی این است که مرد و زن در کلیات حقوق بشر بدون تفاوت در هیچ یک از آن کلیات، شریک همدیگر اند که بارزترین آن حق زندگی و آزادی و صلاحیت و سایر حقوق اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است چنان که تشریع شده در وظایف مطلوب زندگی انسانی نیز با هم شریک اند. براساس این روش که شریعت اسلام آن را ترسیم کرده است از آغاز به نفع انسان و خانواده و سپس جامعه بوده است تا آنجا که تلاش های مهم را در راه استواری این زندگی و نگهداشت آن با هم تقسیم می کنند خداوند می فرماید:
﴿ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ﴾
(من در زمين جانشينى خواهم گماشت)
این با لفظ مونث آمده است؟ امیدوارم پرسش من روشن باشد. سپاسگزارم.
خطاب به جنس مرد از نظر حکمی خطاب به جنس زن نیز می باشد:
دکتر راتب :
زن در خانه ی شوهر و میان فرزندان خود جانشین مرد است. همیشه قرآن زمانی که مرد را مورد خطاب قرار می دهد حکم آن شامل زن نیز می شود. در زبان: تغلیب داریم. زمانی که خداوند مردان مومن را خطاب قرار می دهد منظور زنان مومن نیز می باشد، می فرماید:
﴿ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ﴾
(من در زمين جانشينى خواهم گماشت)
یعنی زن از جانب خداوند در خانه ی شوهر و میان فرزندانش جانشین مرد است و شرافت زن کاملا مانند شرافت مرد است.
استاد محمد:
به محور گفتگو باز می گردیم یعنی تربیت در حقیقت در گام نخست مساله ی الگو است و نیز جانشین خدا شدن انسان و این نیز یکی از جنبه های جانشینی است. ما در واقع دکتر گفتیم که تماس ها پایان یافت ولی به نظر می رسد تمام نشده است و امیدوام این آخرین تماس باشد.
سؤال :
سلام علیکم. یکی از خویشان من بیش از پانزده سال است متاهل شده و همسرش نسبت به وی بسیار حساس و این حساسیت تبدیل به شک شده است و شش فرزند دارند. میان این زن و شوهر درگیری های بیهوده ای اتفاق افتاده است. پس از آن دو سال فقط از همبستری با همسر خودداری کرده است. سه ماه قسم غیر طلاق خورده است. برخی افراد دخالت کرده اند تا این حالت میان این دو تن به یک راه حل برسد: به آنان گفته است: او برای من مانند مادرم هست. اکنون می خواهیم آشتی برقرار کنیم و به عنوان آشتی ما دخالت کرده ایم. نمی دانیم سوگند و قسم ظهار است یا طلاق، نمی دانم؟ اگر ظهار است و باید دو ماه روزه بگیرد اما این مرد روزه نمی گیرد. فتوایی وجود دارد.
استاد محمد:
نمی تواند روزه بگیرد یا نمی خواهد؟ یعنی بیمار است یا نه؟
پرسش کننده :
خیر، سالم است.
استاد محمد:
پرسش ارتباطی به برنامه ندارد اما.
حکم قسم ظهار :
دکتر راتب :
این سوگند ظهار است که بگوید تو بر من مانند پشت مادرم هستی. طبیعتا شصت روز روزه ی متوالی باید بگیرد اما اگر نمی تواند باید شصت مسکین و فقیر را غذا دهد.
استاد محمد:
یعنی در اصل همان طور که دکتر راتب پاسخ دادند حکم آزاد کردن برده بر وی است و در زمان ما برده وجود ندارد بنابراین به روزه ی دو ماه متوالی و اگر بیمار بود یا توانش را نداشت می تواند به جای آن شصت فقیر را غذا دهد و این را خداوند برای ادای این کفاره قبول می کند.
باز می گردیم تا برنامه ی امروز را به پایان برسانیم. جناب دکتر راتب درباره ی تربیت با الگو سخن گفتیم که مهمترین نوع تربیت است و در واقع این مفهوم را اکنون در خانواده ها و برادران فلسطینی خود می بینیم و در
انسان به تنهایی اکنون تخت سرکشان را به لرزه می اندازد:
دکتر
راتب :
یک
نکته ی زیبا وجود دارد. یکی از رهبران بزرگ پنتاگون چند ماه پیش تقریبا گفت: موشک
و هواپیما را چه کنیم ما اکنون با دولت ها نمی جنگیم با اشخاص مواجه هستیم؟
بنابراین برخی گفته اند: جنگ با انسان آغاز و به ابزارآلات رسید-با دو ابزار- و
میان دو انسان بود و سپس میان دو ابزار و سپس میان دو عقل و با انسان به پایان
رسید. وقدرتی که تخت سرکشان را به لرزه می اندازد خود انسان است. و این را در
سرزمین اشغالی می بینیم.
استاد
محمد:
بنابراین
این دعوتی است ان شاء الله برای تمام پدر و مادران و خانواده ها تا آگاه شویم و در
تربیت فرزندانمان تقوای الهی را پیشه کنیم. اکنون روشن شده که در گذشته مردم
فرزندانشان را از سینما و کاباره و کازینو منع می کردند و اکنون با تاسف می گویم
که هر خانه ای برای خود کاباره ای شده است و در هر خانه ای کازینو و سینما وجود دارد
مگر آنان که خداوند به آنها رحم کند و اگر این یک بلای عمومی باشد باید بیشتر
مراقب بود و از خودگذشتگی و فداکاری کرد و پدران بیشتر پایبند باشند تا این
ابزارها و وسائط تحت کنترل باشد و مردم در راستای آمادگی وساختار تربیتی به راه
راست اطاعت از خداوند هدایت شوند.
نمی
دانم اگر دکتر راتب می خواهند در دقایق پایانی این برنامه نکته ای بیفزایند در
خدمت ایشان هستیم.
خانواده نخستین سنگ بنای ایجاد جامعه:
دکتر
راتب :
به باور من اگر خانواده خوب باشد جامعه خوب است و اگر خانواده فاسد شود جامعه خراب می شود. زیرا نخستین سنگ بنا در جامعه است و خانواده فرزند می زاید و آنان را ایمانی تربیت می کند . من فایل های فراوانی در تربیت فرزندان در اسلام دارد و شصت نوار تقریب
ا درباره ی
تربیت ایمانی اخلاقی و بدنی، علمی، اجتماعی، روحی، جنسی و ورزشی دارم این ها همه
روش و برنامه ای از کتاب و سنت است و شاید باور نکنیم که در این
اسلام بزرگ یک روش جزئی گرا برای تربیت فرزندان در اسلام وجود دارد. اما این نیاز
به پژوهش دارد. نیاز به آگاهی از حداقل ها دارد. اگر مادر فرزندانش را چنان که
باید تربیت کند ما این گونه نبودیم. قوام، امید و آینده ی امت فرزندان آن است.
پایان و خداحافظی :
استاد
محمد:
در
پایان این دیدار از جناب علامه مربی دکتر محمد راتب نابلسی داعی مشهور شام، لبنان
و اردن به عنوان داعی بین المللی سپاسگزاری می کنیم. برادران و گرامیان؛ ان شاء
الله روز جمعه صبح با برنامه ی «اسألوا اهل الذکر» برای پاسخ به پرسش هایتان و در
روز چهارشنبه آینده با برنامه «رسالة التجدید» در خدمت شما خواهیم بود.